RAVANSHENASI



به نام خدا.

درمصاحبه ای که ازکودکان۶تا۱۰ساله کردم به مطالب زیر دست یافتم.

خدادرنظراین کودکان چگونه است؟

این پاسخ درکودکانی که درخانواده های مذهبی ونیمه مذهبی بودند متفاوت بود.

کودکانی که درخانواده مذهبی بودن،خدارا بسیاربخشنده ومهربان میدانستند و همه آنچه که دارند ازآن خداست،درعین حال خداوندرابسیارمجازات گرمیدانستندکه اگرچنانچه مرتکب اشتباه شوند بسیارسخت مجازات میشوند ودچارعذاب وبلا وبدبختی میشوند.

کودکانی که درخانواده نیمه مذهبی بودندهم خدارا بسیاربخشنده ومهربان میدانستنداما درآن حد خداوندرامجازاتگرنمیدانستند که اگر مرتکب اشتباه شوند سخت مجازات میشوند.

اماجالب بود که هم درکودکان مذهبی وهم درکودکان نیمه مذهبی هردوشیطان را یک اندازه بدوگمراه کننده میدانستند .

درکودکانی که درطبقه اجتماعی پایین تری قرار دارند دیده میشود که ایمان و دین داری بسیاربیشتربوده نسبت به کودکانی که درطبقه اجتماعی بالاتری قراردارند.

ایمان ودینداری در بین پسرها ودختر ها متفاوت بود،

ایمان ودینداری در دختران بیشترازپسران بود ولی انقدر که بوجود شیطان ایمان داشتند کمتر به خداوند ایمان داشتند،وهمه اشتباهات و وسوسه هارا ازجانب شیطان میدانستند.


دانش روان شناسی رابطه مستقیمی با دین دارد. به همین سبب بنیان گذاران این دانش، همواره به بررسی مساله دین و تاثیر آن در روان انسان پرداخته اند. از آن جمله، می توان از کارل گوستاو یونگ (75-1961م) روان شناس سویسی و پایه گذار روان شناسی تحلیلی نام برد، که تحقیقات گسترده ای در حوزه دین شناسی انجام داده است. او بر خلاف برخی از روان شناسان که منشاء دین را امور غیرمعرفتی مانند عقده های روانی، ترس یا فقر می دانستند، با طرح نظریه کهن الگوهای ناهشیار جمعی، سعی کرد راهی نوین در معرفت بشری به سوی دین و دینداری ارائه کند. هدف از این مقاله آن است که به روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه های او را پیرامون دین و دینداری کندوکاو نماید. در همین راستا، ابتدا ضمن آشنایی اجمالی با یونگ و روان شناسی تحلیلی او، اندیشه های او را حول مسائلی از قبیل تعریف دین، منشاء دین، پیامدهای دینداری و تصور خداوند بررسی کرده ایم و در ادامه به نقد و بررسی آن ها پرداخته ایم. حاصل این نقد و بررسی نشان می دهد، با وجود این که روش شناسی و دیدگاه پوزیتیویستی یونگ به دین مورد انتقادهای شدیدی قرار گرفته است، اما در مجموع او نگاه مثبتی به دین داشته و همواره مدافع آن بوده است.

 

منبع:سایتSID.ir

 

غریزه جنسی یا لیبیدو(libido):

مادر تمام غرایز است. اقتضای اصلی غریزه جنسی این است که هرگاه تحریک شد، شود. اما از همان اوان کودکی پدر ومادر به انسان یاد می دهند که آزادی جنسی مطلق وجود ندارد وحتی به او می گویند که آلت جنسی خود را باید بپوشانی. هر قدر سن انسان بالاتر می رود، اجتماع محدودیت های بیشتری پیش پای او می نهاد. اما انسان تسلیم این محدودیت ها نمی شود. غریزه جنسی در مواجهه با این محدودیت ها سرکوب می شود و به ضمیر انسان برمی گردد؛ یعنی از روان خودآگاه به ناخودآگاه می رود و در ناخودآگاه به شکل عقده درمی آید. به نظر فروید، شعرا و هنرمندان و حتی پیامبران همه از این طریق پدید آمده اند؛ یعنی این غریزه سرکوب شده گاهی به صورت شعر و گاهی به صورت هنر و گاهی هم به صورت تعالیم دینی جلوه گر شده است.

سایت:www.magiran.com


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هرچی نیاز داری درخواست کن دانلود آهنگ دامپروری ایران فروشگاه اینترنتی برق و سیستم های امنیتی نانو سیستم برنامه نویسی و کرکینگ ته دیگ سیب زمینی تابلوسازی اندیشه آفتاب ساخت اسکرچ طراحی کارت ویزیت news